جهاد علمی

قال امام العلى(ع): العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه. علم قدرت است هرکس آن را بیابد غلبه پیدا خواهد کرد و هر کس به آن دست نیابد بر او غلبه خواهند کرد. مطالب وبلاگ را در تلگرام دنبال کنید: https://telegram.me/jahadgaraneelm

جهاد علمی

قال امام العلى(ع): العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه. علم قدرت است هرکس آن را بیابد غلبه پیدا خواهد کرد و هر کس به آن دست نیابد بر او غلبه خواهند کرد. مطالب وبلاگ را در تلگرام دنبال کنید: https://telegram.me/jahadgaraneelm

جهاد علمی

این وبلاگ گروهی سعی میکنه کمکی باشه برای کسانی که مسیر علم و تحصیل را انتخاب کردن و قصد دارن از این طریق دین خود را به انقلاب و شهدا ادا کنن.
...............................................
سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.

۲۲ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

۱۷
مهر

یا خدا

خبر آمد که سردار حسین همدانی رفت.

لحظه‌ای که خبر به جانم نشست، بیش از آنکه به سردار فکر کنم از جا ماندگی خودم حالم گرفت.

سردار که باید می‌رفت. سردار که در صراط رفتن بود و مگر جز این ، زیبنده سردار بود.

این مائیم که در این هندسه حضور ، حصاری به قد عادات‌مان به دور خویش کشیده‌ایم و سردارِ سربدار این هندسه را بر هم زد و رفت.

سردارِ سربدار حسین همدانی ، آن سیمای سفید کرده در آسیاب جهاد سالهاست که می‌رفت و ما گمان کردیم در کنارمان است. او بازمانده قافله‌ای بود که سالارش حاج احمد متوسلیان بود.

گمانم اکنون سردار سلیمانی غصه‌دار است ، گمانم اکنون مرغان دشت جهاد هوایی شده‌اند. ولی شما مرغان وحشی کجا و ما اهلی شدگان در قفس عادات کجا. آیا کسی صدای ما را می‌شنود؟ آیا امیدی برای ما هم هست؟

ابراهیم حاتمی‌کیا / جمعه 17 مهر 1394

*************************************************************

سلام. تسلیت و مبارک. خوشابحالشون. نه که شاد باشیم. ولی اگر تو این روزهای به اصطلاح جهاد علمی سست شدیم، یک کم فقط به جایگاه الان سردار فکر کنیم!!! درسته که این حرف برای کسی مثل من بیشتر خنده دار میاد. ولی به قول دکتر، آرزو که بر جوانان عیب نیست! هست؟


  • دانشجوی ستاره دار
۱۴
مهر


«بدون اغراق "ایرانیت" هر کس را می توان با نسبت علاقه، اشنایی و سلوک وی با زبان و ادبیات فارسی سنجید و محک و معیار او را با این گنجینه های بی­بدیل دانست. در جهان امروز انچنان نسبتی استوار و پیوندی مستحکم میان هویت ایرانی- هم در حوزه هویت فردی و هم در عرصه اجتماعی و مواریث زبان و ادبیات فارسی برقرار است که می توان گفت تار و پود هویت امروزی ایرانیان با مایه های زبان و ادبیات فارسی درآمیخته است و ادبیات فارسی شالوده هویت امروزی ایرانیان بلکه هر فارسی دوستی است. تا جایی که می توان گفت هر کس با فردوسی آشنا، با نظامی، عطار و سنایی همراه، با مولوی مانوس، با سعدی آسوده خاطر و با حافظ دم خور باشد، ایرانی است  و هر ایرانی که جان خود را با داستان های شاهنامه صیقل دهد، با تمثیل های مولوی معرفت آموزد، در سلوک اجتماعی خویش از سخنان نغز و ضرب المثل های سعدی پیروی کند و پرواز جانش را در غزل های حافظ بیازماید، هویت ملی خویش را حفظ کرده است.»

"پژوهشنامه زبان فارسی، چالش ها و راهبردها(پژوهشکده تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام)، حسینعلی قبادی"

۱۴
مهر


در نوشته های قبل بحث پیشوندو پسوند را مطرح کردیم. در این جلسه مبحث گروه کلمات را شروع می کنیم. اگر ترجمه دو پایه اصلی داشته باشد یکی از انها گروه کلمات است.

در ترجمه کلمات- به غیر از فعل- اکثراً با گروه های اسمی روبه رو می شویم.

 

Check the proper conditions of the bearing bracket oil seal rings.

Install pressure equalizing pipe .

در مثالهای  بالا به جز کلمه اول- که فعل جمله است- مابقی جمله یک عبارت اسمی به هم پیوسته است.

برای ترجمه گروه های اسمی باید ترتیب ترجمه آن ها را فرا بگیرید. نکته مهم تشخیص کلمه اصلی در یک ترکیب است.

 

مثال

a low-temperature power system→ What are we describing here?  a system

so "a system" is the main noun

مثال دیگر

CHAIN TIGHTENER , TIGHTENER CHAIN

 

برخی گروه های اسمی با of و برخی بدون of نوشته می شوند. گروه های اسمی بدون of را باید از آخر ترجمه کرد، زیرا معمولاً آخرین کلمه پایه است. در گروه اسمی شامل of کار ترجمه از آخرین کلمه قبل از of شروع می شود و با همان قاعده جلو می رود. البته این قاعده استثنایاتی هم دارد که در ادامه بحث خواهد شد.

مثلا گروه اسمی "mass unit" به صورت"واحد جرم" ترجمه می شود. این گروه اسمی با of به صورت unit of mass نوشته می شود.

به چند مثال دیگر توجه نمایید:

Axial piston pump(پمپ پیستونی محوری)

Power distribution centre(مرکز توزیع قدرت)

Speed of Sound(سرعت صوت)

The total number of revolutions of the rotor(تعداد کل دور روتور)

 

تمرین: گروه کلمات زیر را ترجمه نمایید.

 International Standard Organization, grease gun, Mass conservationprinciple, Radius of curvature, Multi-disk brake, Long life, First start-up checks, Solvent Extraction, Electrode contact resistance, Controlled stop, Drying unit, Bearing Engineers’ Committees,   Air cooling Angular velocity, TOWING TROLLEY, Autonomous systems

 

 

۱۱
مهر

موزه علم:

گونه‌ای موزه است که پدیده‌ها و مفاهیم و اشیا مربوط به علم و فن‌آوری را در دسترس بازدیدکنندگان می‌گذارد. موزه علم را گاه مرکز علم یا کاوشکده نیز می‌نامند.

در گذشته موزه‌های علم بیشتر به نمایش ایستای اشیا و نمونه‌های تاریخ طبیعی و زمین‌شناسی و اشیای تاریخی مربوط به علم و صنعت می‌پرداختند اما در دهه‌های اخیر نمایشگاه‌های تعاملی علمی در کاوشکده‌ها سعی در تشویق بازدیدکنندگان به تعامل و آزمایش با نمایه‌های موزه دارند.

موزه‌های مشهور علم:

موزه ملی آلمان

شهر علم و فن‌آوری (لاویلت) در پاریس

موزه اکتشاف پاریس

مرکز علم انتاریو در تورنتو

موزه علم بوستون

موزه علم لندن

اکسپلوراتوریم در سان‌فرانسیسکو

موزه‌های علم واقعی چه ویژگی‌هایی دارد؟

موزه‌های علم عموما شامل بخش‌های مشترکی است که هر یک از این بخش‌ها ویژگی‌های منحصربه‌ فردی داشته و می‌تواند پاسخگوی نیازهای متفاوت علاقه‌مندان از رشته‌ها و گروه‌های سنی مختلف باشد. در بخش نمایشگاه دائمی، علوم مختلف و پیشرفت‌های مربوط به آن به نمایش گذاشته می‌شود و شامل قسمت‌های مختلفی از جمله: تبدیل انرژی، فیزیک، زیست‌شناسی، شیمی و علم مواد، فضانوردی، نجوم، کشاورزی، صنایع مختلف، موجودات ماقبل تاریخ و... است که در آن تاریخچه سیر تکاملی علوم مشاهده می‌شود.

این نمایشگاه شامل وسایل نمایشی گوناگونی است و در بسیاری از موارد بازدیدکننده در فرآیند یادگیری دخالت موثر دارد، مشاهده می‌کند، می‌اندیشد، عمل می‌کند و نتیجه عمل خود را می‌بیند.

از دیگر موارد رایج در این نمایشگاه، فضاسازی است به این صورت که به طور مثال داخل یک معدن یا سفینه فضایی، زیردریایی، کشتی و... فضاها به صورت مجازی یا واقعی در ابعاد کوچک‌تر ساخته می‌شود. در بخش نمایشگاه موقت، نمایشگاه‌هایی به صورت موقت و با در نظرگرفتن موضوعات روز علمی در موزه علم برپا می‌شود و پس از گذشت مدت زمان مشخص به مدارس، دانشگاه‌ها، محیط‌های آموزشی و موزه‌های علوم دیگر انتقال داده می‌شود.

با این عمل ارتباط بین مراکز علمی ـ آموزشی تقویت می‌شود. نمایشگاه‌های موقت این امکان را می‌دهد که بازدیدکنندگان با مسائل علمی روز آشنا شده و با تبادل اطلاعات، پاسخ سوالات و ابهامات خود را در زمینه‌های مختلف علوم پیدا کنند.

در بعضی از موزه‌های علم برای ارائه موارد آموزشی ماندگار، کارگاه‌های مطالعاتی و نمونه‌سازی متنوعی ترتیب داده شده که به یادگیری مستقیم افراد کمک می‌کند، همچنین در موزه‌های علم می‌توان فضاهای کوچک‌تری را به افراد و مراکز علمی ـ پژوهشی اختصاص داد. در این صورت آنها فرصت ارائه نتیجه تحقیقات، مطالعات،کارهای انجام شده و نمایش نمونه‌های ساخته شده خود را دارند.

حضور این مکان‌ها کمک زیادی به پرورش ذهن‌های خلاق و پرسشگر می‌کند. مرکز اطلاعات موزه علم شامل کتابخانه، اینترنت و دیگر اطلاعات دیداری و شنیداری است که می‌تواند در اختیار مراجعین موزه قرار گیرد تا ضمن افزایش اطلاعات علمی بتوانند مطالب تکمیلی درخصوص مفاهیم ارائه شده در موزه علم را نیز در آن بیابند.

ضرورت وجود موزه‌های علم از زبان کارشناسان:


پاتریشیا ریچ، مدیر مرکز علوم شهر موناش استرالیا: همواره در طول تاریخ نیاز به اطلاعات علمی میان افراد جامعه وجود داشته، چراکه این مساله کمک قابل ملاحظه‌ای به درک جهان و پدیده‌های طبیعی آن می‌کند و می‌تواند نقش موثری در جذب افراد به سمت دانش و فناوری داشته باشد.

دانشمندان، مهندسان و فناوران آینده نقش مهمی در تحول اجتماعی و محیطی زمانه خودشان خواهند داشت که موزه‌ها و مراکز علوم در سراسر جهان در تربیت و تشویق این افراد موثرند. موزه‌های علمی به مردم و بخصوص به کودکان و نوجوانان این امکان را می‌دهند که با شیوه‌های مختلف با دانشمندان، محققان و تحقیقات علمی آنها بیشتر و بهتر آشنا شوند. ترغیب به درک روش‌های تفکر علمی و مراحل تحقیقات در این زمینه، تهییج پیر و جوان به سوی علم، نمایش تاثیر‌گذاری تفکر علمی در جهت درک دنیای پیچیده‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، اهم فعالیت موزه‌ها و مراکز علوم است. از این رو فرصتی پیش می‌آید تا نسل آینده بتواند در محیطی پایدار و توسعه یافته زندگی کند و تصمیماتی بگیرد که آینده خوبی را برایش رقم زند.

بر انگیختن روحیه کنجکاوی و هدایت آن به سوی درک بهتر محیط پیرامون از جمله فعالیت‌های موزه‌ها و مراکز علوم است. واضح است که روش‌های یادگیری در داخل و خارج از کلاس درس در حال پیشرفت است و موزه‌ها و مراکز علوم نقش مهمی در گشودن دیدگان افراد نسبت به محیط پیرامون دارند.

فرانک اپنهایمر، دانشگاه کلرادو: موزه علوم باید پاسخگوی کنجکاوی نهفته افراد باشد. برای عموم ارزشمند و مفرح باشد و به عنوان منبعی در مدارس و برنامه‌های آموزشی بزرگسالان عمل نماید. نمایشگاه‌های علم باید علاوه بر جنبه آموزشی، جنبه زیبایی‌شناسانه داشته باشند.

نمایش‌ها و نمایشگاه‌ها باید علاوه بر نمود زیبایی‌شناسانه جنبه آموزش و تربیتی داشته باشند. از همه مهم‌تر دامنه ادراکات را از حوزه‌ای به حوزه دیگر دنبال کنند.

موضوعات بسیاری در علم و صنعت وجود دارد که به‌خودی خود زیبا هستند و بدون آن که نیاز باشد به شکل آموزشی نمایش داده شوند. حاوی نکات آموزنده بسیاری هستند. همه موارد باید طوری از صمیم قلب اجرا شود که این درک به وجود آید که علم و فناوری دارای ریشه‌ای عمیق و اساسی در ارزش‌ها و آمال بشری است.



ادوین اشلوسبرگ‌، طراح موزه‌های علم: من می‌خواهم نمایشگاه‌هایی بر پا کنم که همه حواس را درگیر خواهد کرد.

به همین دلیل به کسانی نگاه می‌کنم که بهترین فهم را از عصب‌شناسی و یادگیری دارند. مثلا من برای طراحی موزه کودکان بروکلین در نیویورک،‌ با روان‌شناس کودک،‌ ژان پیاژه صحبت کردم. بعد نظر گافمن جامعه‌شناس را خواندم که معتقد است افراد مثل بازیگرها عمل می‌کنند و‌ نقش‌هایی را می‌گیرند که روی پاسخ‌دهی آنها به محیط و اطرافیانشان تاثیر می‌گذارد.

با دانشمندان علوم رایانه‌ای و هوش مصنوعی هم مشورت کرده‌ام. اغلب دانشمندان معتقدند یادگیری از طریق عملی خیلی بهتر صورت می‌گیرد تا از راه نگاه‌کردن یا شنیدن. با نوآوری در ساخت موزه‌های تعاملی‌ به بازدیدکنندگان کم‌سن موزه علوم این فرصت داده می‌شود تا تجربه‌های دست اول علمی داشته باشند، از راه‌اندازی شاتل‌های فضایی گرفته تا تماشای جهان از دریچه چشم حیوانات!

****************************************************************************************

تو ایران داریم از این موزه ها. یکیشو من دیدم تو شیراز.  هیچ کس نمیره ببینش. خیلی خوبن. ما باید حداقل تو وبلاگ بشناسیم این مکان هارو. باید پیشرفت کنیم. کشور امام زمان همینطوری به دست نمیاد. راه دوری نیست. 

  • دانشجوی ستاره دار
۰۸
مهر

پندهای ازآیت الله مجتهدی تهرانی

 

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در سخنانی اظهار داشته است: امام زین‌العابدین (ع) فرمودند: هر کس عالم و حکیمی نداشته باشد که او را ارشاد کند هلاک می‌شود. انسان باید در دو چیز استاد داشته باشد یکی اخلاقیات و دیگر عُرفیات.

 

اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض آیة‌الله هم بشوی نَفْس تو هم، آیة‌الله می‌شود آن‌وقت بیچاره می‌شود.

 

 همان‌طور که به دکتر می‌روی و دستور رژیم غذایی می‌گیری باید پیش استاد بروی و دستور اخلاق بگیری، باید استاد باشد که نزد او بروی که باد کبر و غرور تو را خالی کند، فکر نکنی حالا که این کتاب‌ها را می‌خوانی به جایی رسیده‌‌ای و حتماً مورد تأیید امام زمان (عج) قرار گرفته‌ای.

 

حضرت‌آیة‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) فرمودند:

 

وقتی شخصی طلبه می‌شود مانند انگور است که بر اثر جوشاندن نجس می‌شود و راه پاک شدن آن، ثٌلثان است، پس باید طلبه استاد اخلاق بگیرد و خود را تزکیه کند زیرا علم و دانش و مدرک آدمی را مغرور و متکبر می‌سازد و یک طلبه باید آن‌قدر تلاش کند و بجوشد تا دو سوم او یعنی صفات و اخلاقِ بد او بخار شود و از بین برود تا اینکه بتوان از او استفاده کرد.

 

اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض آیة‌الله هم بشوی نَفْس تو هم، آیة‌الله می‌شود آن‌وقت بیچاره می‌شود.

 

اما مواظب باش گرفتار نااهل نشوی، گرفتار این سیم وصلی‌ها نشوی، اگر کسی پیدا شد که دلش می‌خواهد همه بفهمند آدم خوبی است و فکر می‌کند سیمش وصل است، به او اعتماد مکن اگر کسی واقعاً سیمش وصل باشد به کسی نمی‌گوید.

 

درس اخلاقی که شما را بی‌حال کند، چرتی کند، شل و ول کند و شما را از درستان بیندازد، درس اخلاق نیست. ما اگر قدری خوب بشویم و نیتمان را درست کنیم استاد خوب هم گیرمان می‌آید.

 

 استاد اخلاق ما یکی حاج‌آقا حسین فاطمی (ره) بود که در قم شب‌های جمعه به درس اخلاق ایشان استفاده می‌کردیم و یکی هم جمعه‌ها به درس اخلاق حضرت آیة‌الله العظمی امام خمینی (ره) می‌رفتیم.

 

 از جملاتی که از حضرت امام (ره) به یاد دارم این است که ایشان فرمودند: ما می‌توانیم با علم و اخلاق انسان واقعی بشویم ولی حیوانات نمی‌توانند پس باید در انسانیت بکوشیم.


منبع:تبیان

  • شاگرد شهدا
۰۷
مهر


فارسی یا پارسی یکی از زبان‌های هندواروپایی در شاخه­ی زبان‌های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می‌گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار زبان پشتو) است. زبان رسمی کشور هند نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. به گونه‌ای که در سرود ملی کشور پاکستان (که زمانی جزو هندوستان بود) تمامی کلمات آن (به جز یک کلمه)، فارسی است. امروزه نیز زبان اردو، مخلوطی از زبان فارسی و انگلیسی است. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده‌است.

در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان‌شناسان اروپایی در برلین، زبان‌های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان‌های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می‌آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

فارسی از نظر شمار و تنوع ضرب‌المثل‌ها در میان سه زبان اول جهان است. دامنه واژگان و تنوع واژه‌ها در فارسی هم‌چنین بسیار بزرگ و پرمایه‌است و یکی از غنی‌ترین زبان‌های جهان از نظر واژه‌ها و دایره لغات به‌شمار می‌آید. در کمتر زبانی فرهنگ لغاتی چون دهخدا (در ۱۸ جلد) و یا فرهنگ معین (در ۶ جلد) دیده می‌شود.

"سایت ویکی پدیا"

۰۷
مهر


در این قسمت به پسوندها می پردازیم. مهمترین پسوندها به همراه مثال در ادامه آمده است.

suffix                         meaning                                                                                 example             

-able, -ible, -ble                  Adjective: worth, ability                               sensible, knowledgeable, removable, adjustable

 

-al,-ial                                 having  characteristics of  (v→n/adj)                magical, arrival, horizontal, conical, personal

 

-an,                                     Noun: person                                                                                            American, optician

 

-ant, -ent, -ient                    Adjective: kind of agent, indication                                     pleasant, dependent, convenient

 

-ar, -ary                               Adjective: resembling, related to                                        planetary, functionary, stationary

 

-ate                                     Noun: state, office, function                                                   candidate, electorate, delegate    

-ation, -ition, -ion, -sion, -tion, -xion          act, process occasion                          attraction, examination, compensation

 

-ed                                       Adjective: having the quality or characteristics of                                     winged, tightened               

 

-en                                     Adjective: material                                                                                golden, woolen, silken    

-en                                     Verb: to cause to become                                                            lengthen, moisten, sharpen

 

 -ence, -ency                      Noun: action or process, quality or state                        reference, emergency, dependence

 

-er, -or, -ant, -ent               one who                                     sealant, conveyor, cooler, demister, Occupant, respondent

 

- ery                                                                                                                                        machinery, bakery, refinery

 

-ful                Adjective: having, giving, marked by/  Noun: an amount or quanity that fills                      needful, careful, fearful, mouthful

 

-ic                                      Adjective: quality, relation                                                       linguistic, electronic, academic

 

-ic, ics                                Noun: related to the arts and sciences                                                 arithmetic, economics

-ify                                       Verb: cause                                                                             clearify, simplify, dehumidifier

 

-ing                                  Noun: material made for, activity, result of activity     measuring, swimming, building, bearing

 

-ing                                    adjective                                                                                                    moving, destroying

 -ity, -ty                                Noun: state or quality                                                                   infinity, certainty, regularity

 

-ive, -ative, -itive               Adjective: having the quality of                                                      alternative, active, plaintive

-ize                                    verb: to make                                                                      memorize, energize, decopperize

 

-less                                  Adjective: without, missing                                         windless, fearless, harmless, seamless

 

-ly                                      Adverb: in the manner of                                                                               fluently, quickly

 

-ment                                Noun: action or process                                                       enjoyment, equipment, treatment

 

-ness                                Noun: state of, condition of                                                    kindness, happiness, sharpness

 

-ous, -ious, -eous            Adjective: full of; having the qualities of                                    joyous, continuous, dangerous

 

-y                                      Adjective: marked by, having                                 wavy, dirty, hungry, angry, smeary

 

تمرین. معانی کلمات زیر را با توجه به پسوندها حدس بزنید. سپس معنی دقیق را در لغت نامه بیابید.

Energize, filtration, Operation, worker, Evaporator, stainless, accumulator, DIRECTIONAL, victory, latency, Baseless, measurement, Development, environment, Establishment,  movement ,Attachment, Reinforcement, Reliability, repairable,  programmable, paperless, Consumable, bluish, Longish, Rustproof, Flooring, threading , Propulsion, package, additive free, Leakage, breakage, inspection, dust proof, changeability, aerial, absorbant, aerify, angular, capillarity, casing, piping, packing, coupling, delivery, dust proof, drainage, containing, easily, Effectiveness, calculation, Classification, stepwise, segmental, fibrous, fluidity, optionally, reasonable, admissible, stickness, afterward, removal, positioning

۰۳
مهر

انسان زمانی چیزی را حقیقتا طلب میکند که شناخت کاملی از آن، در وی ایجاد شده باشد. شهادت طلبی به معنای آن است که در عرصه نیاز جامعه به فداکاری، مصالح شخصی و خانوادگی انسان را مانند غل و زنجیر پای بسته نکند، بلکه انسان شهادت جو، مرز و حصار خودیت و دلبستگی و تعلق خانوادگی را پاره می کند و در راه آرمان های مقدس، عاشقانه و بدون اندک درنگ به پیش می تازد. شهادت درجه ای است که خداوند نصیب افرادی می کند که قابلیت آن را داشته باشند. شرط رسیدن به مقام شهادت ایمان و تقوا است. اگر شخصی در مسیر خداوند حرکت کند و به پله های بلند انسانیت و ایمان رسیده باشد شهادت کمترین چیزی است که در این دنیا نصیبش می شود و مقام قرب اللهی در آخرت چشم انتظار اوست. شهادت به معنای پذیرش مسؤولیتی بزرگ تر در برابر مسؤولیت های کوچک تر است. و «شهید» کسی است که روحی بزرگ دارد؛ روحی با هدفی مقدس، کسی که در راه عقیده کشته شده است، کسی که برای منفعت خودش، کار نکرده است. کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است.

آرزوی شهادت به معنای برگزیدن بهترین نوع مرگ است. به عبارت دیگر همه ما از این دنیا خواهیم رفت، اما هنر انسان با ایمان، آن است که با بهترین انتخاب از دنیا برود. البته بهترین و والاترین مقام شهادت، زمانی است که شهید در خون خود می غلطد، اما حالا که ما در جنگ به سر نمی بریم چی؟

شهادت دو رکن دارد: یکى این که در راه خدا و فى ‏سبیل ‏الله و هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداى هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد. شهادت، از این جهت که فدا کردن آگاهانه تمام هستی خود، در راه خدا است، قداست دارد. اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب کنید، از آن دو منطق شهید به وجود می آید.منطق شهید، منطق سوختن و روشن کردن است. منطق حل شدن و جذب شدن و جذب کردن در جامعه برای احیای جامعه است. منطق دمیدن روح به اندامهای مرده ی ارزشهای انسانی و الهی است. منطق حماسه آفرینی است، منطق دورنگری، بلکه بسیار دورنگری است. داشتن چنین دیدگاهی نسبت به شهادت جوانی و پیری نمی شناسد. چرا که هدف از زندگی و بهره مندی از عمری که سرمایه ی الهی است - بالاخص سنین جوانی - این است که در راه هدفی مقدس و بزرگ صرف شود. و وقتی این امر حاصل شد فرقی بین طلب شهادت در جوانی و پیری نمیکند .

 مقام «شهید» و «شهادت» در فرهنگ اسلامی، منحصر به کسانی که در میدان جهاد کشته می شوند، نیست؛ هر چند آنان از روشن ترین مصادیق برای این دو واژه هستند.بر اساس روایات و آیات، همه کسانی که ایمان و عقیده حقه داشته، در مسیر حقیقت گام بر می دارند و در همین راه از دنیا می روند در زمره شهدا هستند و اجرشان مانند شهدا است.

اگر انسان بخواهد اجر و پاداش شهید را داشته باشد بهترین راه این است که راه و هدف عالی و آسمانی آنها را دنبال کند و در تحقق آرمان های متعالی آنها بکوشد و به صفات عالی و اخلاق انسانی آنها متصف شود و در راه تلاش و کوشش برای تحقق اهداف نورانی آنها قدم بردارد. و همانطور که شهدا در مقطع زمانی خود به وظایفشان عمل کردند و از ناموس و دین خود به نحو احسن دفاع کردند، او نیز باید وظیفه خود را بشناسد و به آن عمل کند. دین عمدتا عبارت است از توحید و ولایت، و شهدا برای تحقق توحید در جامعه، تحت فرماندهی ولایت، به جبهه مبارزه با باطل و شیطان رفته اند و شهید شده اند، بنابراین راه فراهم کردن این زمینه، در جبهه حق بودن و عمل کردن به وظایف دینی و الهی و دفاع از اسلام در جبهه های مختلف و به خصوص جبهه فرهنگی و ولایت پذیری است .

برای یک دانشجوی خوب و دین مدار و متعهد در شرایط فعلی درس خواندن به منظور تقویت بنیه علمی کشور اسلامی و کسب عزت و اقتدار علمی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی برای میهن اسلامی همراه با حفظ تقوا و نورانیت دل یکی از مصادیق مهم در راه شهدا بودن است. خوب درس خواندن و فرد موثری بودن برای کشوری اسلامی، که خون بهای پاک شهیدان است، بهترین خدمت به شهدا و در راه آنها قرار گرفتن است و بهترین مصداق انجام وظیفه است.

شایسته است به خوبی به آرمان شهدای علمی مان فکر کنیم. در ذهن این افراد چه می‌گذشت؟ آنها علم را چگونه می‌آموختند و اصلا علم را برای چه می‌آموختند؟ آیا شهادت، هدف اصلی آنها بوده و به خاطر رسیدن به آن سعی می‌کردند بهتر در جبهه علم تلاش کنند؟ من فکر می‌کنم آنها شهادت را به طور خاص به عنوان هدف‌شان انتخاب نکردند، بلکه هدف آنها خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی بوده و در یک تعبیر لطیف ، هدف آنها لبخند رضایتِ ولی (عج(  بوده است... یعنی هدف، انجام وظیفه است و اینکه این انجام وظیفه مورد رضای خدا و در امتداد آن مورد رضای امام زمان باشد. حالا چه فرقی می‌کند، چه ما در این راه موفق شویم خونمان را تقدیم کنیم و چه به این توفیق دست نیابیم؛ مهم این است که صاحبمان از عملکرد ما راضی باشد. مهم این است که با ایمان حرکت کنیم و با ایمان، به انجام وظیفه مان بپردازیم. شهیدی که آنقدر توفیق پیدا می‌کند که درس خواندنش بشود عامل شهادتش، کسی بوده که وظیفه اش را شناسایی کرده و تمام عزمش را جزم کرده تا با درس خواندنش به اسلام خدمت کندو شهادت، پاداش اوست به خاطر خلوص در این انجام وظیفه 

  • سرباز گمنام
۰۲
مهر

به نام خدا

یادم هست پارسال تابستون به شدت درگیر خودم بودم

اوایل فکر میکردم  که من هدف دارم اما همت ندارم واسه همینه که هی به خدا قول میدم هی میشکنمش ..

اما یکم که گذشت به این نتیجه رسیدم که اصلا هدف ندارم .فقط یه مشت آرزو که خودم هم میدونستم آرزوئه دورم رو گرفته بود به واقع نمیدونستم از زندگیم وعمرم چی میخوام ؟اون چیزی که به زبون میگم ؟یا ...

یه چیز رو خوب میدونستم دیگه نمیخواستم 1پام توقایق باشه و1پام توخشکی ..که تعادل نداشته باشم.

دوست داشتم همه ی زندگیم توی یک مسیر باشه به سمت یک نقطه مشخص به سمت یک خواسته اصلی  اون موقع بود که یه کتاب خیلی خوب به دستم رسید: "معراج السعاده" ..ماه رمضان بودومن باخودم قرار گذاشته بودم که این کتاب رو برخلاف عادتم کم کم بخونم یکم قبل از اون کتاب لشکرخوبان رو خونده بودم که واقعا دیدم رو عوض کرده بود به خیلی از مسائل مثلا تلاش کردن وزحمت کشیدن و...واقعا یک خواستی در من ایجاد شده بود به دنبال اصل بودم واقعا احتیاج داشتم به اینکه با خود واقعیم روبرو بشم نه اون کسی که همه ازخودم بهم ارائه داده بودن نمیخواستم خودم رو در آینه ی دیگران ببینم نمیخواستم غیراز واقعیت روببینم ..جمله های کتاب معراج السعاده  به دلم می نشست.. 

خوب نشده بودم اما نسبت به قبلم خیلی طرز فکرم عوض شده بود....بقیه ی مسائلی که قبلا خیلی برام ارزش داشت برام بی ارزش شده بودوبعضی چیزها برام ارزشمندتر شده بود

آرامشی وجودم روگرفته بود آرامشی ناشی از اطمینان .اطمینان به هدفم وراهم به شدت قاطع شده بودم.دیگه نمیخواستم هیچکاری رو جز در راه هدفم انجام بدم هدفم خیلی برام عزیز بود.ایام مدرسه نزدیک میشد ومن باید خودم رو برای مدرسه آماده میکردم.1چیز بود که به شدت آزارم میداد ..من برای هدفم درس نمیخوندم.متاسفانه تمام درس خوندن من برای مسائل مسخره وپیش پاافتاده بود...این بود که با خودم شدید درگیر شدم احادیث علم رومیخوندم وسعی میکردم که خودم روقانع کنم درس خوندنم در راه هدفمه اما آدم که خودش رو میشناسه ...نبود به واقع نبود...واسه همین درس خوندن برام بی ارزش شده بود.

تا اینکه 1قسمت از لشکر خوبان یادم اومد(شخصیت اصلی داستان در زمان جنگ هم سن من بودوقبل از جنگ فوق العاده درس نخون وبازیگوش بود اما از اثرات جبهه طوری تغییر میکنه که در حین جنگ وجبهه تمام امتحانات مدرسش عالی میشه خودشون میگفتن: "اون روزا بین مدرسه وجبهه هیچ فرقی نمیدیدم")

ازراههای مختلف میخواستم خودم رو قانع کنم درس خوندنم در راه هدفمه تادلسرد نشم  ....خلاصه انقدر پی این تردید روگرفتم که داشت به افراط کشیده میشد وشایدهم به افراط کشیده شد...بعداز یه مدت همینطور به ذهنم رسید درباره واژه جهاد علمی سرچ کنم وبعداز اون با وبلاگ جهاد علمی آشنا شدم ...فوق العاده بود ...جایی بود که احساس میکردم افرادی باهدف شبیه به من جمع شدن...فقط خدا میدونه تک تک اون مطالب چقدر برای من مهم واثر گذار بود...تردید هام کم کم محو میشد .. مطمئن شده بودم درس خوندنم در مسیر هدفمه ..دیگه خوندن جهاد علمی جزء برنامم شده بود ... وقتی 1مدتی بلاگفا به مشکل خورد...واقعا ناراحت بودم .

تااینکه امسال ماه رمضان به لطف خدابواسطه خواهر عزیزم توفیق عضویت دراین جمع نصیبم شد. خیلی خداروشکرمیکنم بابت این مسئله وازهمه ی شماهم کمال تشکر رودارم .همه ی شما خیلی به من کمک کردین. امیدوارم خدابهترین خیرش که شهادت هست رونصیبتون کنه وان شاالله خدا ازهمه ی شما راضی باشه.

عید قربان روهم تبریک میگم...التماس دعا....یازهرا

۰۲
مهر

امام زمان(عج)در نامه ای خطاب به شیخ مفید (ره) میفرمایند:

ما ازاخبار واحوال شما آگاهیم وهیچ چیز از اوضاع شما برما پوشیده ومخفی نمی ماند .

ایشان در ادامه ی همین نامه میفرمایند:

مادررسیدگی وسرپرستی شما کوتاهی وسستی نمی کنیم ویاد شماراازخاطر نمی بریم که اگر جزاین بود،دشواری ها ومصیبت ها برشما فرود می آمد ودشمنان ،شماراریشه کن میکردند.

..

اماآقاجان بگذارید بگویم که ما دررسیدگی به اوامر شما کوتاهی میکنیم

ونبودنتان عادتمان شده ...آمدید که چه بهتر نیامدیدهم نیامدید

به حرف تمام خواسته ی ما نزدیک کردن ظهور وفراهم کردن شرایط ظهوره ..

اما به واقع آسایش تن وحرف مردم ومقام وجایگاه  دلمون رو برده ...بگذارید بگویم که ظهور شما در حد یک آرمان دست نیافتنی  باقی مونده وبه واقع اون رونزدیک نمیبینیم ...کل کارمااینه که اول یاآخرمراسم هامون دعای فرج بخونیم...وهمین

حالا میفهمم اون موقعی روکه میفرمایین من از جدم حسین غریب تر هستم ..یعنی چی....

آقاجان اینجا مملکت اسلامی ماست ...جایی که مردمش برای شما انقلاب کردن وبرای شما خون دادن ...اما الان ...

نائبتون هم مثل خودتون غریب هست... تو این روز عید دلم گرفته ...حالم بده از اینکه خودم وامثال خودم ادعای شیعه امیرالمومنین بودن روداریم اما .. 

آقاجان نمیدونم چرا انقدردلم سیاهه که نمیفهمم حالت اضطرار شما یعنی چی..

نمیفهمم تواین شرایط ماچطور میتونیم آسایش داشته باشیم..

چه طور حضرت عباس آب نخوردند چون مولاشون تشنه بود اما ما...

 یاعلمدار حسین (ع) یاحضرت عباس(ع)...

 کمک کنین همونطور که امام زمانتون رو تنها نذاشتین همونطور که حرف امامتون تمام دینتون بود ماهم امام زمانمون رو دریابیم ...شما امام زمانتون رو انصافا خوب درک کردین ....شمارو به امام زمان قسم میدم آقا کمک کنین مولامون بیش از این غربت نکشن وکمک کنین با مرگ جاهلی نریم ..

یا علمدار حسین ....خوش به حالتون که تسلیم مولا بودین ...خوش به حالتون که جایی که امام امر میکردن برای خودتون اختیاری نمی دیدین...خوش به حالتون که از ته دل ومردانه به امر مولا عمل کردین...

میگن امام رضا برای امام حسین مجلس روضه میگرفتن ...روضه خون میخوند ومردم گریه میکردن اما امام حاضرشون رونمی فهمیدند یزید زمانشون رو نمی فهمیدند ...امام رضا مجلس روضه میگرفتن و ...

مولای ما حضرت صاحب العصر(عج)می فرمایند هرجا روضه ی عموم عباس باشه من اونجام ...اما هنوز ما نفهمیدیم مولا،عباس میخواهند ...

یا علمدار حسین ...دستتون که قطع شد گفتین ابدا ازدینم دست نمیکشم...دین شما محافظت از آب بود ...آب اونجا آب نبود...حرف امام بود ..حرف امام نباید روزمین بمونه...

میگن موقعی که شمر امان نامه فرستاد شما بی تاب شدین ...میگفتین شمر درمن چی دیده که به خودش جرات داده بگه به حسین پشت کن...

سختی ..کل سختی ....آنجابود که مشک بزمین افتاد ...حرف امام به زمین افتاد ...جایی که دیگه بازگشتی درکار نبود ...

یا علمدار حسین ما روشبیه خوتون تربیت کنین..

خدایا توفیق عمل به این شعار رونصیبمون کن..کلنا عباسک یا مهدی...

با استفاده ازسخنرانی معرفت عباس(ع) / استادرائفی پور