جهاد علمی

قال امام العلى(ع): العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه. علم قدرت است هرکس آن را بیابد غلبه پیدا خواهد کرد و هر کس به آن دست نیابد بر او غلبه خواهند کرد. مطالب وبلاگ را در تلگرام دنبال کنید: https://telegram.me/jahadgaraneelm

جهاد علمی

قال امام العلى(ع): العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه. علم قدرت است هرکس آن را بیابد غلبه پیدا خواهد کرد و هر کس به آن دست نیابد بر او غلبه خواهند کرد. مطالب وبلاگ را در تلگرام دنبال کنید: https://telegram.me/jahadgaraneelm

جهاد علمی

این وبلاگ گروهی سعی میکنه کمکی باشه برای کسانی که مسیر علم و تحصیل را انتخاب کردن و قصد دارن از این طریق دین خود را به انقلاب و شهدا ادا کنن.
...............................................
سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.

۱۴ مطلب توسط «منتظر» ثبت شده است

۲۲
مرداد

اما بعد، جهاد دریست از درهای بهشت که خدا به روی گزیده ی دوستان خود گشوده است و جامه ی تقواست که بر تن آنان پوشیده است. زره استوار الهی است که آسیب نبیند و سپر محکم اوست که تیر در آن ننشیند، هر که جهاد را واگذارد و ناخوشایند داند، خدا جامه ی خواری بر تن او پوشاند و فوج بلا بر سرش کشاند و در زبونی و فرومایگی بماند. دل او در پرده های گمراهی نهان و حق از او روی گردان، به خواری محکوم  و از عدالت محروم.

من شبان و روزان، آشکارا و نهان، شمارا به رزم این مردم تیره روان خواندم و گفتم: با آنان بستیزید، پیش از آنکه به شما حمله برند و بگریزند. به خدا سوگند، با مردمی در آستانه خانه شان نکوشیدند جز که جامه ی خواری بر آنان پوشیدند؛ اما هیچ یک از شما خود را برای جهاد آماده نساخت و از خوار مایگی هر کس کار را به گردن دیگری انداخت تا آنکه از هر سو بر شما تاخت آوردند و شهرها را یکی پس از دیگری از دستتان برون کردند. اکنون سربازان این مرد غامدی به شهر انبار در آمده و حسان ،پسر حسان بکری را کشته و مرزبانان را از جایگاه های خویش بیرون رانده اند. شنیده ام مهاجم به خانه های مسلمانان و کسانی که در پناه اسلام اند درآمده، گردن بند ودست بند و گوشواره و خلخال از گردن و دست و پای زنان به در می کرده است، حالی که آن ستم دیدگان برابر آن متجاوزان، جز زاری و رحمت خواستن سلاحی نداشته اند. سپس غارتگران ،پشتواره ها از مال مسلمانان بسته، نه کشته ای بر جای نهاده و نه خسته، به شهر خود بازگشته اند. اگر ازاین پس مرد مسلمانی از غم چنین حادثه بمیرد، چه جای ملامت است که در دیده ی من شایسته ی چنین کرامت است.

شگفتا! به خدا که هماهنگی این مردم در باطل خویش و پراکندگی شما در حق خود، دل را میمیراند و اندوه را تازه میگرداند. زشت بادید و از اندوه برون نیایید! که آماج تیر بلایید. برشما غارت میبرند و ننگی ندارید. باشما پیکار میکنند و به جنگی دست نمی گشایید. خدا را نافرمانی میکنند وخشنودی مینمایید.

اگر در تابستان شما را فرابخوانم گویید هوا سخت گرم است، مهلتی ده تا گرما کمتر شود. اگر در زمستان فرمان دهم، گویید سخت سرد است، فرصتی ده تا سرما از بلاد ما به در شود. شما که از گرما وسرما چنین میگریزید، باشمشیر آخته کجا می ستیزید؟

ای نه مردان به صورت مرد، ای کم خردان ناز پرورد، کاش شما را ندیده بودم  و نمی شناختم که به خدا، پایان این آشنایی ندامت بود و دستاورد آن اندوه وحسرت. خدایتان بمیراناد! که دلم از دست شما پرخون است و  سینه ام مالامال خشم شما مردم دون که پیاپی جرعه ی اندوه به کامم می ریزید و با نافرمانی و فروگذاری جانبم، کار را به هم می آمیزید. تا آنجا که قریش میگوید پسر ابوطالب علم جنگ نمی داند. خدا پدرانشان را مزد دهاد!کدام یک از آنان پیشتر ازمن در میدان جنگ بوده وبیشتر ازمن نبرد دلیران را آزموده؟

هنوز بیست سال نداشتم که پا در معرکه گذاشتم و اکنون سالیان عمرم از شصت فزون است، اما آن را که فرمان نبرند، سررشته کار از دستش برون است.

خطبه 27نهج البلاغه مشهور به خطبه جهاد

پ.ن:تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل....

۱۵
مرداد
شخصی نزد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و حضرت از او پرسید: این شخص چکار می‌کند؟ گفتند: بیکار است. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: از چشم من افتاد. اصلاً کسی که بیکار است، از چشم اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌افتد. به امام صادق علیه‌السلام گفتند که فلانی خیلی مشغول دنیا شده است. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مگر چکار می‌کند؟ گفتند: دنبال کار و کاسبی است. امام فرمود: اگر کاری که از صبح مشغول آن می‌شود، برای این است که عزتمند زندگی کند و پیش دیگران سر خم نکند و روزیِ حلال برای خانواده‌ی خود یا پدر و مادرش کسب کند، این کار، عین آخرت است. این کار، دنیا و دنیایی بودن نیست. کسی که تلاش می‌کند و در کشور تولید ثروت می‌کند، کار او عین عبادت است. کسی که در دانشگاه، در محیط‌های علمی، در حوزه‌ی علمیه تلاش می‌کند، اما تلاش او فقط با نگاه فردی نیست، یعنی به دنبال یک ابداع و ابتکار و خدمتی به جامعه است، این کار او عین عبادت است.
در فرهنگ اهل‌بیت، اهل تقوا بودن مسلمان فقط در فشار دادن سر بر مهر و ازدحام کردن در صف جماعت نیست، بلکه تقوای یک مسلمان از خوش اخلاقی او در منزل، رعایت حقوق دیگران، انصاف ورزیدن در کسب و کار نسبت به دیگران، کم نگذاشتن از کار و به تعبیری کم‌فروشی نکردن مشخص می‌شود. اگر می‌خواهید دین‌داری کسی را محک بزنید «اُنظُروا إِلى صِدقِ الحَدیثِ و أَداءِ الامانَةِ»
 بنابراین یک جامعه‌ی تنبل، مثل یک فرد تنبل از چشم اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌افتد. یک جامعه‌ی پرکار که کم‌فروشی نمی‌کند و وجدان کاری دارد، مورد توجه ایشان است. معروف است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله قبری را درست می‌کردند، لحد را گذاشتند و محکم کردند، کسی گفت که این چند روز دیگر خراب می‌شود و این بدن می‌پوسد. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: من هم می‌دانم ولی خداوند متعال دوست دارد آن کاری که انجام می‌دهیم، محکم انجام بدهیم. این نمود اصلی پرتلاش‌ بودن و اجتهاد، در جامعه است.
شیطان در کمین مؤمنان است
شیطان سراغ مؤمنین می‌رود. شخصی که می‌خواهد راه عفت و تلاش و تقوا را بپوید، شیطان دائم دور و بر اوست. اما شخصی که پرت است شیطان با او کاری ندارد. تعبیر خود شیطان است که من در صراط نشسته‌ام: «لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ» روی صراط مستقیم تو می‌نشینم و برای بندگان تو تور پهن می‌کنم. پس شخصی که در صراط مستقیم نیست، شیطان با او کاری ندارد. جامعه‌ی علوی که می‌خواهد به سمت قله‌ها برود، شیطان دور و بر او می‌آید. روایتی است که من نقل آن را شنیده‌ام و الآن سند آن را در ذهن ندارم که از امام صادق علیه‌السلام پرسیدند: «چرا شیطان زیاد سراغ شیعیان شما می‌رود؟» امام صادق علیه‌السلام فرمود: دزد سراغ خانه‌ای می‌رود که آن خانه پر است. خانه‌ای که خالی است دزد به چه دلیلی آن جا برود؟ مگر این که ناشی باشد و به کاهدان بزند. کسی که اهل ولایت است، دست او پر است؛ از این جهت شیطان مدام سراغ او می‌رود و می‌خواهد او را از صراط پرت کند. لذا این شخص احتیاج به استقامت و اراده‌‌ی پولادین و ایمان قوی دارد.
منبع:سایت موعود/سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مسعودعالی
۰۲
مرداد

مشارطه عبارت است از این که در هر شبانه روز یک دفعه با نفس شرط کند و از آن عهد و پیمان گیرد که پیرامون معاصی نگردد. و چیزی که موجب سخط الهی باشد از او صادر نشود و در طاعات واجب کوتاهی نکند. و هر عمل خیری که از برای او میسر شود ترک نکند و بهتر است این عمل را در ابتدای روز و بعد از فراغ از نماز صبح و تعقیبات آن کند. به این نوع که نفس خود را در مقابل خود فرض کند و به آن خطاب کند و بگوید: ای نفس، سرمایه و بضاعتی به غیر از این چند روز ندارم! اگر این از دست من در رود، سرمایه من بر باد رفته و امروز روز تازه ای است که خدا مرا در آن مهلت داده و اگر امروز مرده بودم، آرزو میکردم که کاش یک یک روز دیگر خدا مرا به دنیا بازگرداند که در آن توشه ای تحصیل کنم.

پس ای نفس، چنان تصور کن که مرده بودی و آرزوی مراجعت به دنیا میکردی و تو را به دنیا باز گرداندند. پس زنهار، زنهار که این روز راضایع نکنی و هر نفسی از آن گوهریست گرانمایه که عوض ندارد و سفارش بلیغ نماید به نفس خود در خصوص به جا آوردن طاعاتی که هر شبانه روز باید انجام دهد و اینها همه سفارش و عهدی است که هر روز بانفس باید کرد. ولیکن بعد از آنکه به کثرت شرط و مراقبه عملی عادت شد به نحوی که دیگر مظنه ترک آن عادت نمی رود، احتیاج به سفارش وشرط در آن عمل نیست.

و باید در آنچه احتمال خلاف از نفس میرود، عهد و پیمان از اوگرفت. و سفارش بسیارکند نفس خود را در ایستادن بر جاده ی حق در همه ی امور زندگی.

مردی از رسول خدا طلب وصیت و نصیحتی نمود. حضرت تا 3 مرتبه به او فرمودند: اگر من تو را نصیحتی کنم به جا خواهی آورد؟ و هر دفعه آن شخص عرض کرد، بلی. پس حضرت فرمودند: هر وقت اراده ی امری میکنی درعاقبت آن تامل کن! اگر نیک باشد، انجام ده و الا ترک کن و پیرامون آن نگرد.

پس در این خصوص عهد و میثاقی موکد از نفس بگیرد و این عمده سفارش ها و بالاترین همه است.

منبع:معراج السعاده/نویسنده: ملا احمد نراقی

۲۶
تیر

حضرت سید الساجدین (ع) فرمودند: اگر مردم بدانند آنچه را که در طلب علم هست، هر آینه به طلب علم خواهند رفت اگر چه باید خونهای آنها ریخته شود و به دریاها فرو روند.

احادیث در باب شرافت علم و وجوب تحصیل آن بسیار است. و فضیلت آن بر کسی پوشیده نیست.

با این حال چرا در این امر مهمتر از نان شب،امثال من کم کاری میکنند!؟

دیروز آقای قرائتی در باره ی ویژگی های کار خوب صحبت میکردند. میگفتند: پیامبر(ص)بین چند تا کار همیشه سخت ترینشان را انتخاب میکردند و اصلا کسی که از کار دست بکشد و دعا کند، خداوند دعایش را مستجاب نمیکند. بهتر است در حین کار دعا کنیم.

الان که ولی ما، به ما امر جهاد علمی داده اند چه چیزی باعث میشه جهادوار در این عرصه تلاش نکنیم؟

فرار از سختی؟ 

اگر جواب این است ... درد ما دنائت همت است. و آن عبارت است از پستی طبع و قصور همت از طلبهای بزرگ و امور عظیم و خطرناک و قناعت نمودن به شغل های پست واعمال جزئیه.

واین صفت نتیجه کم دلی وضعف نفس است. و ضد این صفت، علو همت است که عبارت است از: سعی نمودن در مراتب عالی و طلب کردن کارهای بزرگ. و کسی که همت او عالی باشد، از بیم خطر دست از مطلوب باز ندارد. بلکه دنیا و مافیها در نظر او خوارو لذات جسمی در نزد او بی اعتبار است.

نه از روی آوردن دنیا به او شاد و فرحناک میشود، نه از روی گرداندن آن محزون میشود.

صاحب این صفت چون قدم در راه طلب نهاد و در صدد تحصیل مقصود برآمد میگوید:

دست از طلب ندارم تا کام من برآید 

یا جان رسد به جانان یا جان زتن برآید

وچون این صفت به مرتبه ی کمال رسید، طالب آن صاحب مقاصد عالی میگردد. و به ایمان حقیقی 

میرسد. هرکه به جایی رسید بواسطه ی این صفت رسید.

صاحب این صفت هرگز خود را به مرتبه ی پست راضی نمیکند، پس دامن طلب در میان میزند وکمر همت میبندد تا خود را به مراتب بلند رساند و خداوند در جوهر انسان چنین قرار داده که به هرکاری کمر بندد و در آن سعی و اجتهاد کند به مطلوب میرسد.

"والذین جاهدوا فینالنهدینهم سبلنا" هرکه در راه ما جهد وسعی کرد ما راه و منزل خود را به او مینمائیم.

عنکبوت69