چند خاطره علمی از شهدا
تحصیل علم یکی از تاکیدات دینی ماست و به روایت معروف حضرت رسول (ص) حتی اگر علم در ثریا هم باشد، ایرانیها به دنبال آن خواهند رفت.
گاهی
توجه به ابعاد جنگاوری و اخلاقی شهدا ما را از پرداختن به ابعاد دیگر
شخصیت آنها غافل میکند و همین غفلت است که باعث بیمهریهایی دربارهٔ این
وجه وجودی آنها شده... حرفهای بیپایه و اساسی همچون اینکه چون دانشگاه
قبول نشده بودند رفتند جبهه! در این یادداشت به ویژگیهای علمی و شرایط
تحصیلی شهدا و همچنین تجربیاتشان برای موفقیت در درس خواندن خواهیم پرداخت.
میگفت:
یادتون باشه یک بُعدی نباشید. بهتره دکترِ پاسدار یا مهندسِ پاسدار باشید
تا اینکه بخواید فقط پاسدار باشید. نگذارید ایران بعد از پیروزی از قلمرو
علمی عقب بمونه.
(شهید بهرام گل آور)
سال دوم یک استاد داشتیم که گیر داده بود همه باید کراوات بزنند. سرامتحان،
چمران کراوات نزد، استاد دونمره ازش کم کرد. شد هجده، بالاترین نمره.
(شهید چمران)
چند
بار رفته بود دنبال نمرهاش. استاد نمره نمیداد. دست آخر گفت «شما نمره
گرفتهای، ولی اگر بروی، آزمایشگاه نیروی بزرگی از دست میدهد.» خودش
میخندید. میگفت «کارم تمام شده بود. نمرهام را نگه داشته بود پیش خودش
که من هم بمانم.»
(شهید چمران)
قبل از دست گیری من، برای چند دانشگاه فرانسه، تقاضای پذیرش فرستاده بود.
همه جوابشان مثبت بود. خبر دادند یکی از دوستانش که آنجا درس میخواند،
آمده ایران، رفته بود خانهشان. دوستش گفته بود «یک بار رفتم خدمت امام،
گفتند به وجود تو در ایران بیشتر نیازه. منم برگشتم. حالا تو کجا میخوای
بری؟» منصرف شد.
(شهید زین الدین)
در یادگیری درسهایش خیلی زرنگ و دقیق بود و همیشه میگفت: خواهر من! درس
را باید سر کلاس از استاد یاد گرفت، اگر این گونه شد دیگر نیازی نیست که
بعدا به خودت زحمت بدهی. فقط کافی است یک مرور ساده انجام دهی. اسم اصلیاش
کوروش بود. یک روز که کتابهای درسیاش را نگاه میکردیم، دیدم که با
خودکار قرمز بالای صفحه نوشته است (البته قبل از شهادت) شهید صادق هلیسائی!
سال ۶۴ رتبهٔ اول کنکور پزشکی شد.
سال ۶۵ شهید شد.
برگرفته از مشرق نیوز
- ۹۴/۰۸/۱۱
میتونیم کپی کنیم؟